خشونت علیه زنان در شرق سخت افزاری و اما در غرب نرم افزاری است
نویسنده: مهرالدین مشید نویسنده: مهرالدین مشید

خشونت نرم  افزاری خطرناکتر از خشونت سخت افزاری است

قسمت دوم

زنان به مثابۀ نمی از پیکرۀ جوامع بشری ازسال های زیادی بدین سو کوره راهان دشوار زنده گی را سنگین تر از مردان می پیمایند. در کوه و کتل های عبور ناپذیر آن هر آن سرگردان و لالهان تر از گذشته بوده و بی آنکه اندکی از مشکلات آنان کاسته شود، به دشواری های تازه تر گرانسنگ تر دچار میگردند. زنان این قشر مظلوم جامعۀ بشری از سال های سال بدین سو با سختی و رنج های بی پایان دست وپنجه نرم می نمایند. زنان موجوات زخم خورد یی را مانند که در طول تاریخ با خونین ترین دشواری ها و خشونت های کشنده  دست و پاگیر مقابله کرده اند. تا کنون تمامی تلای های بشری برای رهایی زنان از خشونت نتوانسته است، طور شاید و باید بارسنگین دشواری ها را از فراز شانه های زنان به زیر افگند. تلاش های  کنون زیر اعلامیۀ حقوق بشر جهانی زن مغرب زمین را به سوی خشونت نرم افزاری سوق داد و به همین گونه بدون این که زن مشرق زمین زیر سایۀ آزادی های برخاسته از اعلامیۀ حقوق بشر جهانی بهره بگیرد. سرنوشتش از این هم فاجعه بارتر گردید وبدون آنکه اندکی شانه هایش از بار های سنگین گذشته سبک تر شود، در زیر چتر حقوق بشر اسلامی به خشونت سخت افزاری کشانده شد.

امروز می بینیم که زن غرب بدتر از گذشته زیر آسیاب سنگ خشونت نرم افزاری دست و پا میزند و روح عصیانی و انسانی او زیر بار ماشینیزم جدید سخت ضجه می کشد و روح صمیمی و احساسات عاطفی او در زیر بار زمخت و کرخت چرخ های سرمایه داری می میرد . خشونت نرم افزاری غرب بر زنان سبب شده تا زنان به کالایی در بازار سرد و بی روح بروژوازی و ابزاری در داد و ستد نظام خشک و بی رونق سرمایه داری مبدل گردند. امروز ماشینیزم غرب افکار عالی و اندیشه های انسان زنان را بیرحمانه به تاراج می برد و جسم و روح او هر آنان را قربانی مناسبات کالایی در نظام سرمایه داری کرده است. امروز زنان اند که زینت بخش کالا های تجارتی در غرب شده اند وببه های بزرگترین توهین به حق انسانی اش تمام شده است. امروز عفبت و عصمت زنان در برهنه ترین تصویر ها در عقب قطی ها و پوش های کالا های تجارتی غرب خود نمایی دارد و کلب های تصویری در تلویزیون ها بدن مظلوم و محجوب او بصورت خیلی برهنه و ضد انسانی به نمایش کشانده می شود تا بازار سرمایه گرمتر شود و به بهای قربانی عزت مادری، خواهری و ... در معرض تجارت قرار گرفته است . هرگاه زمانی که در عقب وترین های دکان ها به پوش برس دندان، یا قطی های کریم، صابون، تمام وسایل آرایش و خوراک نگاه می اندازی، تنها عکس برهنۀ زنان را مشاهده میکنی که پوش برسی و صابونی به بهای افتضاح اندام زیبا و محجوب زنی آذین بسته است . این رویکرد زنان را به تفنن و ملعبه یی مبدل کرده است که روح انسانی او را هر آن دارد می فشرد و شجاعت و شهامت پاک زنانۀ او را به یغما می برد. حتا به مراتب فروتر از این وجود مبارک زن مانند متاعی در بازار سرمایه داری به فروش میرسد و بحیث متاع زشت برهنگی و لختی در بازار سرمایه به فروش می رسد. نه تنها این که از بسیاری حقوق انسانی اش محروم بوده و از نظام ارجمند خانواده گی بدور نگهداشته شده است. زن غرب در حالیکه زیر نام آزادی بیمار غرب بر خود می بالد و اما از ابتدایی ترین حق خانواده گی مانند حق نفقه محروم بوده و مجبور است تا مانند مردان در کنار تربیۀ اولاد بار کار در بیرون را نیز ناگزیرانه به دوش بکشد. این ناگزیری ها سبب شده است که کودک از آغوش پرعاطفۀ مادر محروم ساخته شود و از نظام پر مهر خانواده گی بدور ماند . زن درغرب  چه جفایی نیست که به جان و دل می کشد و نه تنها جسم مهربانش؛ بلکه روح عاطفی و انسانی او نیز مانند گلی پرپر میگردد. زن غرب این همه خشونت ها را زیر نام آزادی متحمل گردیده و بزرگترین ارزش های انسانی خود را ناگزیرانه به آن می سپارد.

خشونت نرم افزاری در غرب زنان را از سکوی عظیم و پرابهت مادری افگند و در پای معبد سرمایه قربانی نمود. آنهم مادری که بهشت به مثابۀ بزرگترین ایده آل انسان در روز زمین زیر پای او خوانده شده است. خشونت نرم افزاری در غرب زنان را به کام فاجعه یی برده است که بصورت بیرحمانه یی اسیر ماشینیزم و صنعت، او را به پرزه یی مبدل کرده است که با وجود او باید چرخ ماشینی به گردش آید . این خشونت دستان پرعاطفه مادری را خیلی بیرحمانه از آغوش فرزندان قطع نمود و هزاران کودک بی پدر و مادر را محروم از آغوش خانواده یه کودکستان ها رها نمود . امروز ملیون ها انسان در غرب زنده گی دارند که نمیدانند، پدر و مادر آنان کی ها اند. آیا این خشونت به مراتب دردناکتر از خشونت سخت افزاری نیست . این خشونت به بهای کشته شدن عاطفۀ ملیون ها مادر تمام  می شود که رنج جانگداز آن بار بار او را می کشد. در حالیکه خشونت سخت افزاری یک بار او را می کشد .

مثلی که زنان غرب قربانی بیرحمانۀ خشونت نرم افزاری شده اند، به همین گونه زنان شرقی  بیشتر قربانی خشونت سخت افزاری شده اند که رنج زنان شرقی بیشتر سخت افزاری و اما رنج زنان غربی بیشتر نرم افزاری است؛  اما این بدین معنا نیست، در حالیکه هر دو خشونت نرم و سخت را به گوشت و پوست شان لمس میکنند؛ اما به دوگونه و در دو محیط مختلف؛ یکی محیط پرغوغی ماشین و سرمایه و دیگری در محیط راکد فرهنگی، یکی به گونه نرم قربانی خشونت می شود ودیگری خشونت با تیغ، کارد، شمشیر، سیلی و لگد تحمیل می گردد؛ اگر یکی حق انتخاب ازادانۀ همسر دارد و این را به بهای از دست دادن بزرگترین عزت خود ناگزیرانه به استقبال گرفته است؛ دیگری در زیر بار سنت های منحط قومی قبیله یی در شرق قربانی انتخاب دیگران می شود و ناگزیرانه و به زور وادار به ازدواج میگردد . به همین گونه هرگاه عرصه های گونه گون زنده گی فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زنان در غرب و شرق بصورت جداگانه مورد بررسی قرار بگیرند. یافته ها در مجموع دلالت به دوگونه خشونت میکنند که یکی خیلی نرم، ظریف، بی صدا، خاموش و آرام زنان را به قربانی  میگیرد و اما دیگری خیلی زمخت، زشت، خونین، پرتشدد، و قهرآمیز زنان را به قربانی میگیرد . یکی خیلی قشنگ و پرهیاهو عاطفه و انسانیت زن را می گیرد و دیگری به عکس همه چیز و حتا تو بودن او را می کشد.

از آنچه گفته آمد، خشونت بر ضد زنان پدیدۀ ناهنجاری است که از قرن ها بدین سو به مثابۀ میراث شوم بر گردن انسان امروز سخت سنگینی دارد که زن و مرد را به قربانی گرفته است و اما در جوامع مردسالاری شرق زن بیشتر قربانی شده است. در شرقی که تاریخش مذکر است و نقش زنان در آن نفی گردیده و حتا زنان شاعره و هنرمندش حق ندارند تا در مقام زن شعر بسرایند و از فرط سنت گرایی و هراس شعر مردانه می گویند . از همین رو است که شاعران زن در جوامع شرقی بیشتر مقلد مرد بوده اند و اندک واقع شده که از جایگاۀ یک زن شعر بسرایند. شاید به ندرت واقع شده باشد که شاعرۀ  شرقی همت و وقار فروغ فرخزاد شاعر ایرانی را دریابد که به زبان یک زن صدای قلب شکنندۀ زنی را به بیرون بدهد. این نشان میدهد که در شماری موارد حتا زنان در برابر زنان دست به خشونت میزنند که حتا د راین گونه خشونت آفرینی ها دست بالا تر از مردان نسبت بر یکدیگر دارند. رنج زنان در شرق وغرب چنان برزگ است که حتا نهاد ها و مراکز دفاع از حقوق زنان به حل اساسی آن تا کنون نپرداخته و بیشتر به مسایل سطحی و فرعی با باری از تبلیغات میان تهی توجه کرده اند . وابستگی این نهاد ها به منابع مختلف مالی سبب شده تا این نهاد ها گام های واقعی را برای رهایی زنان از خشونت نگذارند. مشکلات تنها محدود به این نهاد ها نبوده و دشواری های بزرگتری در شرق وجود دارد که هنوز شماری فقها و دانشمندان مسلمان پیرامون حقوق بشر اسلامی الزاماتی دارند و منشور قاهره را قابل بازخوانی میدانند که در آخرین تحلیل حقوق بشر اسلامی پاسخگوی جوانب گونه گون زنده گی زنان در شرق و غرب باشد .

این میراث زشت خشونت بازمانده از قرن ها رسالت جوامع بشری را برانگیخته تا متحد و همدست برای محو آن مبارزه کنند . این مبارزه منحصر به شرق و غرب نبوده؛ بلکه تمامی بشریت در برابر آن مسؤولیت مشترک دارند. از این که فرهنگ مال مشترک بشری است، این خشونت رسوب یافته در فرهنگ بشری نیز مال مشترک جامعۀ بشری است که به گونۀ میراث شوم تا هنوز باقی مانده است.

 


May 26th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي